سکوتم فریاد نمی شود
و رنجم را پایان نمی دهد
رنج بی جیغ زنجیره ی حیات نیست
و من ارزوی مرگ را نمی کنم
زیرا که تسلیم تسلایم نمی دهد
پشتم ار از شکست بود
پیشم نشکسته هنوز
فریاد. بامداد. م گیره ی گلویم را باز می کند
ومن ارزوی مرگ را نمی کنم
در اواز های شبانه ام در سکوت
به تو می اندیشم
به تو.................
- ۰ نظر
- ۰۱ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۳۶